آرسامآرسام، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
 آرمیس آرمیس، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
زندگی من و عشقمزندگی من و عشقم، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

آرسام ماهم *** آرمیس نازم

می نویسم تا بدانی عشق چیست ؟مادر کیست؟

1391/8/30 13:52
نویسنده : مامان الهام
2,476 بازدید
اشتراک گذاری

 من و بابایی در تاریخ 2/9/84 عقد کردیم  ودر شب مبعث رسول اکرم در تاریخ 31/5/85 با هم ازدواج کردیم  بعد از گذشت یک سال  به پیشنهاد بابات درسم رو ادامه دادم البته نه در رشته قبلیم که ریاضی بود بلکه رشته تربیت بدنی که از بچگی هم عاشق  ورزش بودم.

در این رشته به دلیل دروس عملی سنگین باید تا تمام شدن درسم برای مادر شدن صبر میدادم اما با تلاش خودم وشوق مادر شدن با معدل بالا شش ترمه درسم تمام شد .

ترم اخر بودم بعد از مسافرتی که در ایام عید برای دیدن خانواده ام به قطر رفتیم در بازگشت از قطر در روز۲۷فروردین ۸۹ در سر کلاس عملی بودم ودر حال دوی ۵۴۰ متر که حس عجیبی به من می گفت ورزش سنگین انجام ندهم بعد از برگشت ازکلاس به ازمایشگاه رفتم ومتوجه شدم خداوند فرشته کوچولو توی دلم گذاشته و نمی دونی با چه حالی خودم رو به خونه رسوندم پدرت خونه نبود نمی دونستم چه جوری به اون بگم من که خودم هنوز باور نداشتم میوه و شیرینی را اماده گذاشتم و روی کاغذ بزرگ نوشتم که*‍‍پدر شدنت را  به تو تبریک می گویم*وقتی به خانه امد  و متوجه متن شد از شادی در پوستش نمی گنجید و باورش نمی شد که جمع ما سه نفره شده. خلاصه با هر سختی که بود درسم را تمام کردم البته استاد های خوبی داشتم که به خاطر حالم در درسهای عملی سخت گیری نمی کردند.من خیلی خوشحال بودم ویار هم نداشتم وبه خودم هم خیلی می رسیدم ۲۲ کیلو هم اضافه وزن پیدا کردم که خیلی زیاد بود.سه ماهه بودم فهمیدم که گل پسر دارم تصمیم گرفتیم اسمت را آرسس بذاریم .آرسس پادشاه هخامنش بوده البته این بیشتر نظر بابات بود اما بعدها به دلایلی نامت شد آرسام که یعنی پهلوان شاهنامه و کسی که فیل رو به زمین می ندازه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

زینب (مامان امیر عباس)
27 اردیبهشت 91 21:31
سلام خدا برات نگهش داره .انشالله تو این دفترخاطرات پسرت خاطرات خوشش و بنویسی و هیچ وقت بدی برات پیش نیاد