سوپرایز جنجالی
داستان سوپرایز بابا شادپور در بیست ماهگی ارسام جون
دیروز باباییت برا مامان یه سوپرایز داشت اون برای مامانیت ماشیین خریده بود واون رو کادویی کرده بود و در خونه اقا جون پارکش کرده بود عصر وقتی که رفتیم ارسام رو ببریم پارک دیدم که یه تویوتا یاریس هاچ بک کاربنی خیلی خوشکل کنار خیابون پارکه و معلومه که یه کادو هستش.وقتی که من محو تماشای ماشین شده بودم یک دفعه بابایی سوییچ رو به من دادو گفت عزیزم مبارکت باشه و من رو حسابی سوپرایز کرد و من از تعجب که این ماشین منه و از خوشحالی نمی دونستم چیکار کنم .ولی من بیشتر از این تعجب می کردم که قرار بود همزمان با تولد من وارسام این ماشین رو بخره ولی حالا بی مقدمه و بی خبر من رو غافل گیر کرده بود. خلاصه بعد از ابراز احساسات و تشکر زیاد من از باباییت با هم رفتیم که از ارسام با ماشین مامان عکس یادگاری بگیریم و ارسام رو روی ماشین گذاشتیم و همین طور که عکس یادگاری می گرفتیم دیدیم که دورمون خیلی شلوغ شد و شایعاتی درست کردن که این پسر کوچولوی ناز خو ش بخت از توی بانک این ماشین رو برنده شده و حالا دارن ازش عکس می گیرن برا ی روزنامه و از ما می پرسن که کدوم بانک حساب داشتن و مقدار پس اندازش چقدر بوده .خلاصه هر ماشینی که از اونجا رد می شد ترمز می کرد و می پرسیدن که چی شده که این جا شلوغ شده و ما از خنده روده بر شده بودیم تا اینکه بابات بهشون گفت که نه من این ماشین رو برای خانمم خریدم و کادوییش کردم و خبری از جایزه و برنده شدن نیست ومن هم گفتم که اره من اون خانم خوش بختی هستم که همسری به این خوبی دارم که این قدر دوستم داره و اونا هم تایید می کردن که قدر همچین همسری رو باید دونست و از این قبیل حرف ها و دیگه ماجرا تموم شد. اما واقعا برای من خا طره جالبی بود و و یه روز خیلی قشنگ ودوست داشتم برای ارسام بنویسم تا وقتی بزرگ شد اونم حسابی بخنده ارسام هم در این موقع یه جمله به الناز گفت: که مامانی ماشین خلیده و من بیشتر ذوق زده شدم که پسرم یه جمله در سن بیست ماهگی گفته و باز سوار ماشین که شدیم داشت می گفت که ارسام گل ارسام گله و خیلی خوشحال بود .
این هم عکس جنجال برانگیز ارسام با دو تا ماشین مامانی و بابا یی