آرسامآرسام، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره
 آرمیس آرمیس، تا این لحظه: 10 سال و 28 روز سن داره
زندگی من و عشقمزندگی من و عشقم، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

آرسام ماهم *** آرمیس نازم

نوزده ماهگی

1391/9/11 12:49
نویسنده : مامان الهام
1,075 بازدید
اشتراک گذاری

کار هایی که در این ماه انجام می دادی:هر وقت که می خوای بشینی یا بلند شی می گی یا علی .هر وقت که من برات غذا میارم تا بخوری می گی :بشین.

.هر چیزی که برای باباییته میاری و می گی باباییه مثل سوییچ ماشین  یا لباسشوو همین طور کفش.وسایل مامان رو هم می گی:مامانیه.صبح که بابا می خواد بره سر کار باید یواشکی بره و گر نه دنبالش گریه می کنی.بابا تا لباس می پوشه می گی بریم در در.صدای در پارکینگ که میادمی دویی در رو باز می کنی و به من اشاره می کنی که بابایی بابایی.خلاصه خیلی بابایی شدی. هر روز باید با بابا بری پارک من برات غذا و اب هم می ذارم تا توی پارک بخوری اخه توی خونه به زور می خوری .از یک تا ده به صورت دست پا شکسته می شمری من می گم یک و تو یه در میون میشمری .تاب تاب عباسی رو با مامان می خونی. دست روی چشم بابا می ذاری و می گی چیش خیلی بامزه می گی. از خواب که پا می شی همیشه خو ش اخلاق هستی تا پا می شی دسته موتورت رو می گیری و  با خودت میاری . کیسه اسباب بازی رو میاری تو سالن و مثل پهلوون می بری بالای سرت وخالیش  می کنی باز من جمع

می کنم و دوباره تو پهن .  خیلی ریخت و پاش می کنی همه به تو می گن مثل رنده برای مامان سالاد درست می کنی منم مثل جارو برقی باید پشت سرت خرابکاریت و تمییز کنم.یه کتاب حیوانات داری خیلی دوسش داری میاری و میگی داز کن بعد اقا گاوه رو که می بینی میگی گاخه.جدیدا یه جمله کوتاه هم گفتی :دابتی مخوام. هر چیزی که بگیم تکرار می کنی .اگه مامان یا بابا یکیمون جای دیگه باشیم میای دستمون رو می گیری می گی :بیا .بشین

معمولا از چیزی نمی ترسی دنبال گربه می کنی میگی مو مثلا میو.   .توپ روخیلی قشنگ شوت می کنی هم در حال حرکت هم ایستاده و پرتاب دستت هم خیلی قویه با الناز که بازی می کنی میگی :که ایداز بناز

به تازگی عاشق تخم مرغ شدی خدا نکنه که ببینیش می گی به به و من فورا باید برات درست کنم و گر نه هیچی دیگه

اسم خودت رو هم بلد شدی  ازت می پرسیم اسمت چیه میگی :ارسام.

وقتی لباس می پوشی میری پیش بابایی و می گی :عطر  و بابایی کلی برات عطر می زنه و صدای منو در میاری که  عطر برا ی بچه خوب نیست.

 

به تازگی هم مثل بچه های بزرگ از پله های قلعه بادی میری بالا و برا خودت بازی می کنی هر کی میدونه نوزده ماهته تعجب می کنه .نمک داری به خدا.

تمام حیوان های بازی رو می شناسی میری اونارو میاری و می گی بشین بعد من اسم هر کدوم رو که میگم تو  می دی به مامان .مثل فیل .کرگدن .شیر.اما چون خودت نمی تونی اسمشون رو بگی به همشون می گی گاخه یعنی این گاوه. 

وقتی می گم هواپیما کجا رفت می گی بالا و با دستت اشاره میکنی.در یخچال رو می کشی و می گی بسنی خوام

امروز بابا رو به اسم صدا زدی و گفتی :آتوت (شادپور) بیا.کلماتی مثل ایمان دایی ندا  رو درست تلفظ می کنی

فرهنگ لغات ارسام:

گاخ:گاو      بیم:بریم      ایداز:الناز      بیم دردر: بریم بیرون      بناز :بنداز

داز:باز      مایی:ماهی    هخ:یخ          تیت:ریخت                  آتوت:شادپور     

اشال:اشغال    بی بی:کیوی            گیداس:گیلاس           دز:بز

نونه:هندونه     بسنی:بستن          دوز:موز       در دوش :خرگوش        

این هم عکس تو در ابشار مارگون و کوهمره سرخی که با هم رفتیم

 

ارسام در حال کمک به مامان و بابا

ارسام عاشق توپ

ارسام در حال گریه کردن که باید توپ کوچولوی روی فرمان دوچرخه که برای زیبایی در بیاره

ارسام در حال تماشای برنامه کودک

ارسام و بابا در تولد خاله کوچولو الناز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان مهرناز
19 تیر 91 14:38
سلام عزییییزم من مامان آرسام6ماهه هستم.بله، نینی من، هم اسم شماست خاله جون.واییییی چقده شما نانازی خاله جون چه عکسهای قشنگی واسمون گذاشتی تو وبلاگت من از اون عکسهای آتلیه ای یکسالگیت و لباسای خوشگلت خییییییییییلی خوشم اومد خاله جون من با اجازه لینکت میکنم و میشه شما هم؟؟؟!!!!! به ما سربزنین


مامان مهرناز
21 تیر 91 18:50
سلام آرسام جونی.منم آرسامم، الان تازه آپ کردم.خواستی بیا پیشم.یه عالمه بوووووووووووووسسسسسسس


لیلی
7 خرداد 93 15:06
سلام خواهر خوش بحالت هم سرودختر ناز داری وهم شوهری که حسابی خرجت میکنه